ـبهـ احـتـرامـ اُســتـاد
60 سال است که طلبگی میکند و بیش از نیم قرن هم مشغول معلمی بوده؛ همان معلمی که گفته اند شغل انبیاست.
اصلا خدمتگزاری به اهل علم و اهل نماز و اهل سواد در خون اوست.
از تعلیم در مسجد و مدرسه و جعبهی جادویی بگیر تا ستاد اقامهی نماز و نهضت سوادآموزی
در روزهای پساانقلاب که شاید هیچکس از روحانیون معزز دنبال تدریس قرآن با زبان طنز نبود او گفتمان لبخند حلال را پایه گذاشت و حالا که ۴۰ سال از انقلاب خمینی کبیر گذشته، استاد #قرائتی با عنوان پدر خنده حلال شناخته میشود.
گفتم که، معلم است. در جایگاه معلم همین بس که امیرالمومنین فرمود “هرکس به من حرفی بیاموزد مرا بندهی خود کرده”
اصلا تواضع نسبت به معلم جایگاهی دارد که هرچند موسی ع پیامبر اولوالعزم بود و کتاب آسمانی داشت ولی ذرهای از ادب و تواضعش نسبت به استادش خضر نبی ع کم نشد.
گفتم که! استاد برای علم و متعلم پدری میکند.
اما اوج داستان جایی است که استاد، شاگرد گریزپای و بازیگوش را تنبیه میکند و ما در صدد آنیم که استاد را موعظه کنیم!
به هرحال کار تربیتی هزینه دارد.چه اینکه تذکر باشد، چه تنبیه باشد و چه اخراج از کلاس. کار تربیتی گاهی اوقات پر هزینه میشود. قبل ترها معلم که تنبیه میکرد شاگرد دستش را میبوسید و کنار مینشست.
جایگاه ما چیست؟ معلمی یا تعلم؟ اگر متعلم شدی باید تواضع و ادبت نسبت به استاد زبانزد خاص و عام باشد. حتی اگر در مقام نقد استاد باشی. اصلا قبول که استاد اشتباه کرده باشد و یا در روش تربیتی اندکی لغزیده باشد، به احترام مقام و منزلت و شان استاد،به احترام خدمات معلم و به احترام هزارویک چیز دیگر باید نقد از موضع شاگردی باشد نه از موضع قدرت و نصیحت.